دانلود رمان كاريزما نودهشتيا
«بسم الله الرحمن الرحيم»
نام رمان: كاريزما
نويسنده: سناتور
ژانر: پليسي، اجتماعي، تراژدي، عاشقانه
زاويه ديد:اول شخص-از زبان سه شخصيتِ مذكر
توضيح نامِ رمان:كآريزمآ؛ شخصيتي است كه به سبب ويژگي هاي ذاتي و يا كارهاي شايسته اي كه انجام داده، مورد ستايش مردم است. در زبان يوناني، از آن به عنوان قهرمان نام برده شده است.
مقدمه:نفس نفس مي زنم. پاهايم ديگر جاني ندارند، دست هاي نالانم، سنگ ها را چنگ مي زنند اما تواني براي بالا كشيدن خود ندارم. گرانشِ زمين، عجيب مرا براي رها كردن سنگ ها تحريك مي كند. با ياد صداي روح نوازش در گوشم، عزمم جزم مي شود تا كه همه ي توان باقي مانده ام، را جمع كنم و همين چند قدم فاصله را طي مي كنم و به قله برسم، حتي اگر درست بر بلنداي آن جان دهم:
“-مهرداد!”قلبم از پژواك صدايش در ذهنم، ترك بر مي دارد. داد مي كشم و سنگ بالايي را چنگ مي زنم و خودم را به سختي بالا مي كشم.گرسنگي، تشنگي، خستگي چند روزه و اضطراب، بر عزمِ جزمم غلبه مي كند و دستم از سنگ دور مي شود و پايم سُر مي گيرد.درست در لبه ي پرتگاه سقوط، پايم به سنگ تيز زير پايم، برخورد مي كند و مانع از سقوط كاملم مي شود. فريادم اين بار، ناشي از درد بي امان مچ پايم است. از عجز و درد، غده ي اشكينم به كار فتاده و چند قطره اشكي را ميهمان صورت گلگونم مي كند. به بالاي سرم نگاه مي كنم، نور زياد روشنِ خورشيد، چشمم را مي زند. دست هايم را اهرم بدنم مي كنم تا بلند شوم، تا پايم را زمين مي گذارم، باز فريادم گوش فلك را كر مي كند. به ياد مي آورم تعلل، مي شود مرگ آرمان ها و عزيزانم! تمامِ جانم را جمع مي كنم، در اعماق دل تاريكم خدا را صدا زده و سنگ ها را چنگ زده و خودم را بالا مي كشم.
برچسب: ،